درب امام
دَرْبِ اِمام، امامزاده، یا امامزاده زینالعابدین، از مجموعههای آرامگاهی در اصفهان، که در دورۀ جهانشاه قراقویونلو (839- 872 ق / 1435-1467 م) ساخته شده، و در دورههای صفویه (905-1165 ق / 1500-1752 م)، قاجاریه (1210-1344 ق / 1795-1925 م) و معاصر، ساختمانسازیها، تعمیرات و تزییناتی در آن صورت گرفته است؛ این مجموعۀ آرامگاهی در جبهۀ جنوبی خیابان ابنسینا واقع شده، و بهعنوان یکی از معدود آثار باقیماندۀ ترکمانان قراقویونلو (حک 777-873 ق / 1375- 1468 م) در اصفهان است که از نظر ساختار معماری، کیفیت، کمیت و تنوع تزیینات، بهویژه تزیینات کاشی معرقِ برجستۀ بهکاررفته در سردر، اهمیت بسیار دارد (نک : ورجاوند، 11-12؛ جابری، 249).
مجموعۀ درب امام، آرامگاه دو تن از امامزادگان به نامهای ابراهیم بن بطحا و ابوالحسن زینالعابدین را در بر گرفته است (هنرفر، گنجینه ... ، 341؛ تحویلدار، 43)؛ همچنین مدفن ابراهیم طباطبا و مادر جهانشاه قراقویونلو و شاه طهماسب اول صفوی (سل 930-984 ق / 1524-1576 م) است، که پس از تخریب آرامگاهش در مشهد، به اصفهان انتقال یافته، و در درب امام دفن گردیده است (فقیه ایمانی، 388؛ بلیک، 171؛ جابری، همانجا؛ جناب، 97).
امامزاده درب امام در یکی از محلات قدیمی اصفهان به نام چمبلان (چملان، چنبلان، جلمان، سنبلان، سنبلستان)، در مجاورت محلۀ دردشت قرار دارد (هنرفر، همانجا، نیز 725؛ اصفهانی، 26، 74). در برخی منابع دورۀ قاجاریه از این محله، با عنوان محلۀ درب امام نیز یاد شده است (تحویلدار، 148). این محل در دوران قبل از صفویه گورستانی نزدیک دروازۀ شهر بوده که در دورۀ صفویه با نام محلۀ چمبلان در داخل حصار شهر قرار گرفته (گلمبک، I / 384)، و به قبرستان چلمان و درب امام مشهور بوده است (تحویلدار، 42-43). در دورۀ قاجاریه از دالانهایی منتسب به دوران خسرو پرویز در فضاهای زیرین آن یاد شده است (همانجا).
مجموعۀ درب امام از دو گنبدخانۀ بزرگ و کوچک، دو اتاق به همراه ایوانی در ضلع جنوبی، شبستان شرقی، 3 ایوان در ضلع غربی، دو سردر ورودی و 3 صحن در جبهههای شمالی، شرقی و غربی تشکیل گردیده است.
صحنها
صحن شمالی در میان 3 صحن مجموعه با درنظرگرفتن موقعیت مکانی، دو سردر ورودی بنا در جبهۀ جنوبی آن، کاربرد گستردۀ تزیینات کاشیکاری، و تخریب و نوسازی کمتر، به نظر میرسد به نسبت دو صحن دیگر، از قدمت و اصالت بیشتری برخوردار باشد. اطراف این صحن صفههای کمعمقی قرار دارد که لچکیهای آن با استفاده از کاشیکاری معقلی و معرق هندسی شامل انواع گرههای هندسی و کتیبههایی حاوی نامهای مقدس «الله»، «محمد»، «علی»، عبارت «لا الٰه الا الله محمد رسول الله» و امثال آن تزیین گردیده است. جبهۀ جنوبی این صحن در مقایسه با 3 جبهۀ دیگر بهسبب پیوند با حرم اصلی و قرارگیری دو پیشطاق ورودی بنا، ارتفاع بیشتری دارد، و برخی صفههای آن دوطبقه است. همچنین تزیینات کاشیکاری این جبهه علاوهبر لچکیها، در اسپرهای افقی نیز به کار رفته است. تزیینات اسپرهای اخیر با نمونههای بهکاررفته در مساجد دورۀ صفویۀ حکیم و آقا نور اصفهان شباهت بسیار دارد (احمدی).
کاوشهای انجامشده در محوطۀ صحن شمالی، وجود بقایای آثاری از دوران احتمالاً سلجوقی (429-590 ق / 1038-1194 م) را روشن ساخته است (گلمبک، همانجا). در ضلع غربی این صحن، مسجد کوچکی به نام سعید بن جبیر، که به نامهای مسجد چملان و سنبلستان نیز خوانده میشود، قرار دارد و به قرن 1 ق / 7 م نسبت داده شده است (جابری، 248- 249). این مسجد تنها از 3 دهانۀ طاقدار تشکیل شده، و باتوجهبه تاریخ کتیبۀ محراب (1123 ق) در دورۀ صفوی تزیینات و تعمیراتی در آن صورت گرفته است (هنرفر، گنجینه، 352-353؛ رفیعی، 643).
صحن شرقی وسیعتر از سایر صحنها، و صفههای اطراف آن در محل لچکیها دارای تزیینات کاشی معقلی، معرق، هفترنگ و کتیبههای بنایی است. همانند ضلع جنوبی صحن شمالی، ضلع غربی این صحن بهسبب پیوند با مقبره ارتفاع بیشتری دارد و برخی صفههای آن بهصورت دوطبقه، و در مقایسه با سایر جبههها تزیینات پرکار و متنوعی در آن به کار رفته است. در این ضلع، ایوان مرکزی که به یکی از اتاقهای گنبددار ضلع جنوبی مقبره راه دارد، برخلاف سایر نماها، دارای عمق بیشتری است و کنهپوش آن با مقرنسکاری گچی که بر روی برخی قسمتهای آن، آثار نقاشی گل و گیاهی دیده میشود، پوشش یافته است. در لچکیهای این ایوان، تزیینات معرق هندسی و در نغول تزیینی اسپرهای عمودی آن، کاشیکاری معرق گیاهی و کتیبههای بنایی معرق و معقلی شامل «الله»، «محمد» و «علی» دیده میشود (احمدی).
دو ردیف خط بنایی بر قسمت فوقانی نمای غربی صحن دیده میشود: ردیف اول به خط بنایی سادۀ یکرگی لاجوردی بر زمینۀ آجری شامل صلوات بر چهارده معصوم (ع) است، و در ردیف دوم به خط بنایی سهرگی مشکی بر زمینۀ آجری عبارت «بسم الله الرحمٰن الرحیم سبحان الله و الحمد للٰه و لا الٰه الا الله و الله اکبر و لا حول و لا قوة الا باللٰه العلی العظیم. شهد الله انه لا الٰه الا هو و الملٰئکة و اولوا العلم قائماً بالقسط» دیده میشود (هنرفر، همان، 351). کتیبۀ دیگری در حاشیۀ لچکی ایوان ورودی صحن به خط بنایی لاجوردی بر زمینۀ سفید، شامل آیةالکرسی (بقره / 2 / 54) با تاریخ 1206 ق وجود دارد (هنرفر، همان، 352). باتوجه به شباهتهایی که میان تزیینات کاشیکاری، مقرنسکاری و نقوش رنگی نمای غربی صحن با نمونههای مشابه دیگر آثار دورۀ صفوی اصفهان دیده میشود و نیز نوع قوس پنج و هفت تند و کفتۀ بهکاررفته در این قسمت، احتمالاً آثار این ضلع از ساختههای دورۀ صفوی است. وجود کتیبۀ دورۀ قاجاریه حاکی از انجام تعمیرات صحن در این دوره است (احمدی).
صحن غربی به نسبت دو صحن دیگر کوچکتر است و دستخوش تغییرات زیادی شده است. دو ضلع شمالی و غربی این صحن صفههای آجری ساده دارد و ضلع جنوبی آن فاقد نماسازی است و به خانههای اطراف متصل میشود. در ضلع شرقی صحن، 3 ایوان که به اتاق مقبره پیوند دارند، قرار دارد، و در میان آنها ایوان شمالی عمق بیشتری دارد. لچکی ایوانها با کاشیکاری معقلی دربردارندۀ گرههای هندسی تزیینی است. فضای داخلی ایوانها پوشش سادۀ گچی دارد، و شیوۀ طاقزنی آنها با یکدیگر متفاوت است: ایوان شمالی با کنهپوش سهقسمتی، ایوان مرکزی با تزیینات یزدیبندی، و ایوان شمالی با مقرنسکاری کاسهای پوشیده شده است. یزدیبندیها و مقرنسکاریها با نقوش گل و گیاه رنگآمیزی شده است. هریک از 3 ایوان یادشده ازطریق درگاههایی به فضای داخلی بقعه راه دارد (احمدی). در ایوان مرکزی درها و پنجرههای نفیس گچبری با ترکیب شیشههای رنگی وجود داشته (دهمشگی، 333؛ هنرفر، همان، 351) که یکی از نفیسترین آنها بعد از انجام تعمیرات در کاخ چهلستون نصب گردیده است (نیکزاد، 170؛ هنرفر، همان، 562). باتوجهبه شباهت مقرنسکاریها با نمونههای دورۀ صفویه در اصفهان، احتمالاً 3 ایوان یادشده از ساختههای دورۀ صفویۀ مجموعه است (احمدی). از دیگر نماهای مقبره نمای جنوبی آن است که شامل تکایوانی با یک گوشۀ پخ است. تنها تزیینات این ایوان، کاشیکاری معقلی لچکیها ست و همانند ایوانهای صحن غربی، از طریق درگاههایی به اتاق جنوبی حرم اصلی راه دارد.
سردرهای ورودی
دو سردر در جبهۀ جنوبی صحن شمالی واقع شده، که سردر غربی بهعنوان سردر اصلی از جملۀ قدیمترین بخشهای کتیبهدار بنا ست، و براساس کتیبهای فارسی به خط ثلث (هنرفـر، «فهرست ... »، 59) در دورۀ جهانشاه قراقویونلو به فرمان ابوالفتح محمدی و به همت جلالالدین صفر شاه در 857 ق / 1453 م ساخته شده است (گدار، II / 50-51؛ گلمبک، I / 384).
سردر اصلی متعلق به دورۀ جهانشاه با کاشیکاری معرق، معقلی، لعابپران و تزیینات مقرنسکاری و کاربندی تزیین شده است، که از شاهکارهای تزیینات رنگی ایران، و ازلحاظ ظرافت کاشیکاری با کاشیکاری مسجد کبود تبریز قابل مقایسه است (هنرفر، گنجینه، 343). براساس نظر برخی از محققان، کتیبۀ ثلث سردر از ظرافت بسیاری برخوردار، و به کمال ثلثنویسی نزدیک است (قدسی، 28).
از دیگر کتیبههای ثلث سردر اشعاری به زبان فارسی است که به شیوۀ لعابپران بر سطح کاشی لاجوردی ایجاد شده، و نیز به خط حناییرنگ معرق بر زمینۀ کاشی لاجوردی نقش بسته است (هنرفر، همان، 343-344). از جملۀ ویژگیهای جالب توجه در کتیبههای ثلث معرق سردر، کاربرد قطعات سبزرنگ در گرهها و حلقههای حروف است. در دو نبش سردر، نیمستونهای مرمری بهکار رفته، و ازارههای داخلی آن با شیوهای متفاوت از سایر قسمتها با کاشیکاری معقلی، شامل گرههای هندسی، تزیین گردیده است (احمدی). در زمان شاه سلیمان صفوی (1077 یا 1078-1105 ق / 1667-1694 م) درگاه ورودی سردر دورۀ جهانشاه با پنجرهای مشبک مسدود شده است (گدار، II / 51).
سردر شرقی که در کنار سردر اصلی واقع شده، ازلحاظ نوع پوشش و تزیینات نسبت به سردر اصلی نازلتر است؛ تزیینات آن شامل کاشیکاری معرق هندسی، معقلی و هفترنگ است. باتوجهبه مفاد کتیبهها، این سردر، در دورۀ سلطان حسین صفوی (1105-1135 ق / 1694-1723 م) بعد از مسدودشدن سردر اصلی در 1127 ق ایجاد شده است (همو، II / 50؛ هنرفر، همان، 344-345). کتیبههای سردر در دو ردیف بر بالای درگاه ورودی قرار گرفتهاند. کتیبۀ ردیف بالا به خط ثلث سفید معرق بر زمینۀ لاجوردی، حاکی از دستور سلطان حسین صفوی در ساخت سردر بوده، و در انتهای آن به خط نستعلیق تاریخ 1127 ق، رقم علینقی بن محمدمحسن امامی، و استاد سازندۀ بنا محمد بن محمد غدیر آمده است. کتیبۀ ردیف پایین رقم عبدالرحیم را دارد، و طی آن به خط ثلث بر زمینۀ کاشی هفترنگ از تعمیر بنا در زمان سلطان حسین صفوی، و نام امامزادگان مدفون در بنا یاد شده است (همان، 345؛ گدار، II / 55).
فضاهای داخلی
بعد از سردر اصلی بنا، هشتی مربعشکل گنبدداری قرار دارد که در غالب منابع بهعنوان گنبد کوچک معرفی گردیده است. امروزه این فضا از 3 طرف به فضاهای کناری راه دارد و ازارههای آن با کاشیهای ششضلعی حمیلدار به رنگ سبز تیره تزیین شده است (احمدی). در حاشیۀ ازارهها نواری از کاشی معرق قرار دارد، و بر روی کاشیهای ششضلعی، تزیینات اسلیمی طلاکاری به کار رفته است (گلمبک، I / 385). امروزه دیوارههای هشتی پوشش گچی ساده دارد، ولی باتوجهبه آثار برجایمانده با نقوش دیواری گیاهی پوشیده بوده است. بر گریوار گنبد دو ردیف کتیبه دیده میشود؛ در سطر اول، کتیبۀ کوفی مورق به رنگ طلایی بر زمینۀ کبود شامل عبارات «یا سبحان»، «یا حنان»، «یا منان» و «یا برهان» است (هنرفر، گنجینه، 349؛ احمدی) و سطر دوم آن حاوی اشعار فارسی به خط ثلث است که ضمن آن به نام جهانشاه قراقویونلو و ابوالفتح محمدی سلطان و سال تحریر اشعار (857 ق) اشاره شده است (گدار، II / 52؛ هنرفر، همانجا). گنبد هشتی از نوع دوپوش گسسته است و آهیانۀ آن با خیز بسیار کم اجرا گردیده است. این گنبد از طریق کاربند و آنگاه سکنجهای مقرنسکاریشده بر سطح زیرین قرار گرفته، و فضای داخلی آن با گچبری منقوش و نقوش گیاهی تزیین شده است (احمدی).
خُود گنبد از نوع آوگوندار است و با کاشیهای نره با نقوش گل و برگ، پوشش یافته است. کتیبههای نمای خارجی گنبد در دو ردیف بر گریو قرار گرفته است؛ در ردیف اول کتیبهای به خط محمدرضا امامی، به تاریخ 1081 ق، به خط ثلث سفید بر زمینۀ کاشی خشتی لاجوردی شامل آیةالکرسی (بقره / 2 / 254) و نیز آیههای 26 و 27 سورۀ آلعمران (3) قرار دارد؛ در ردیف دوم کتیبهای به خط بنایی سهرگی با کاشی لاجوردی بر زمینۀ آجری عبارت «لمن الملک الیوم الله الواحد القهار» را در بر گرفته است (هنرفر، همان، 347). باتوجهبه کتیبههای موجود و بررسیهای صورتگرفته، هشتی همزمان با ساختمان اولیۀ بقعه (857 ق / 1453 م) بهعنوان فضای ارتباطی میان سردر اصلی و حرم (گنبد بزرگ) ساخته شده است. در عهد شاه سلیمان صفوی احتمالاً در نتیجۀ ازدیاد گورها و استفاده از محوطۀ هشتی برای خاکسپاری، بهجای در اصلی بنا، پنجرهای نصب شده، و گنبد کوچکی بر فراز هشتی ایجاد گشته، و هشتی عملکرد اولیۀ خود را از دست داده، و بهعنوان اتاق مقبره، مورد استفاده قرار گرفته است (گدار، II / 50).
گنبد بزرگ یا حرم اصلی همزمان با تاریخ ساخت سردر اصلی و هشتی (857 ق)، در دورۀ جهانشاه ساخته شده، و باتوجهبه کتیبههای خُود گنبد، در زمان شاه عباس اول صفوی (996- 1038 ق / 1588- 1629 م) کاشیکاری آن تعمیر یا تجدید شده است (هنرفر، همان، 346؛ گدار، II / 50-54). برخلاف روند معمول گنبدخانهها، این فضا به شکل مستطیل است؛ گلمبک و ویلبر احتمال دادهاند که دراصل مربع بوده، و در جریان تعمیرات عهد صفویه به شکل مستطیل درآمده است (I / 384-385). در فضای داخلی این گنبدخانه که فاقد هرگونه کتیبهای است، ازارهها با کاشی هفترنگ، و قسمتهای فوقانی با نقوش گلوبوته زینت یافته است (هنرفر، همان، 347). درِ ورودی حرم دارای زنجیری است که براساس کتیبۀ دایرۀ برنجی وسط آن، در قرن 13 ق / 19 م توسط شخصی بهنام محمدحسین تاجر همدانی وقف امامزاده شده است (سپنتا، 369؛ دهمشگی، 333؛ هنرفر، همان، 347، 349).
گنبد بزرگ نیز همانند گنبد کوچک از نوع دوپوش گسسته است. فضای زیرین آهیانه با استفاده از یزدیبندیهایی با نقوش گیاهی و اسلیمی تزیین شده، و در مرحلۀ انتقالی آن سکنجهای مقرنسکاریشده به کار رفته است. خُود گنبد از نوع آوگوندار و با کاشی نره شامل نقوش اسلیمی و پیچکی پوشش یافته است (احمدی). تزیینات گریو گنبد، دو ردیف کتیبه است که در بالا به خط ثلث سفید معرق بر زمینۀ کاشی لاجوردی آیات یکم تا پایان 13 سورۀ دهر (76) نوشته شده، و در پایان به نام شاه عباس اول صفوی، بانی، و غیاثالدین محمود حسینی مستوفی کاتب اشاره شده است. در زیر این کتیبه، در دو سطر کتیبۀ بنایی شامل تکرار «الحمد للٰه» در بالا و سورۀ اخلاص (112) در پایین دیده میشود. امروزه بخش اعظم کاشیکاریهای عهد صفویه از میان رفته، و کاشیکاریهای کنونی مربوط به تعمیرات سال 1325 ش است (هنرفر، همان، 346).
شبستان شرقی شامل راههای با 3 دهانه است که با ترکیب طاق کلمبو و تویزه پوشش یافته، و در ضلع غربی آن صفهها و اتاقکهایی تعبیه شده است. باتوجهبه کتیبۀ سردر شرقی و بررسیهای انجامشده، این شبستان پس از مسدودشدن سردر اصلی و بهمنظور دسترسی آسان سردر جدید به فضای حرم اصلی، در دورۀ شاه سلطان حسین صفوی ایجاد گردیده است. این شبستان به نسبت سایر قسمتهای مجموعه ساده است و تزیینات آن به گرههای هندسی حاصل از ابزارکاری گچی و نوارهای رنگی که در سالیان اخیر بسیاری از قسمتهای آن مرمت شده است، محدود میشود (گدار، همانجا؛ هنرفر، گنجینه، 344-345؛ احمدی).
از فضاهای دیگر مجموعۀ درب امام دو اتاق در ضلع جنوبی شبستان شرقی و حرم اصلی است. اتاق جنوبی شبستان، مربعشکل است و با گنبد کمخیز ترکدار پوشش یافته است. برخلاف دو گنبد دیگر بنا، نمونۀ اخیر از نوع یکپوسته است، و از بیرون بنا چندان قابل تشخیص نیست. امروزه تزیینات این اتاق به ازارههای کاشی هفترنگ محدود میشود، ولی باتوجهبه بقایای موجود، قسمتهای فوقانی ازاره، دراصل دارای نقاشی دیواری بوده است. در مرحلۀ انتقالی گنبد این فضا، از ترکیب سکنج با کاربندی استفاده شده، و برهمیناساس مرحلۀ انتقالی تاحدممکن کوتاه گردیده است.
فضای دیگر اتاق جنوبی حرم اصلی است که به شکل مستطیل است و ازارههای آن با کاشی هفترنگ تزیین شده است. این اتاق همانند حرم اصلی با یزدیبندی زیبایی منقوش با نوارهای سبزرنگ پوشش یافته است. از تزیینات دیگر این اتاق، نقوش نیمترنجی است که به شیوۀ نقاشی دیواری بر بالای ازارهها نقش بسته است و به نظر میرسد از کارهای دوران معاصر باشد. باتوجهبه شباهتهایی که میان شیوههای تزیینی و طاقزنی این دو قسمت با سایر آثار صفوی اصفهان و فضاهای صفوی مجموعۀ درب امام دیده میشود، فضاهای یادشده احتمالاً از سازههای دورۀ صفویۀ مجموعه است (احمدی).
باتوجهبه اسناد برجایمانده، در زمان سلطان حسین صفوی رقبات و سقاخانههایی وقف مجموعۀ درب امام شده است (سپنتا، 185-186؛ دادمهر، 83، 84؛ هنرفر، همان، 353).
اگرچه براساس شواهد عنوانشده از سیر تحول تاریخی مجموعۀ درب امام، بنای قرن 9 ق / 15 م از سردر اصلی، هشتی و حرم اصلی تشکیل شده، بااینهمه، در ارتباط با چگونگی و کمیت فضاهای بنا در عهد جهانشاه و چگونگی ساختمانسازیهای عهد صفویه کماکان نکات مبهمی وجود دارد (گلمبک، I / 384).
بقعۀ درب امام به شمارۀ 217 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است (مشکوٰتی، 39).
مآخذ
احمدی، عباسعلی، تحقیقات میدانی؛ اصفهانی، محمدمهدی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1368 ش؛ تحویلدار، حسین، جغرافیای اصفهان، به کوشش الٰهه تیرا، تهران، 1388 ش؛ جابری انصاری، حسن، تاریخ اصفهان و ری و همۀ جهان، اصفهان، 1321 ش؛ جناب اصفهانی، علی، آثار و ابنیۀ تاریخی اصفهان، به کوشش رضوان پورعصار، اصفهان، 1386 ش؛ دادمهر، منصور، سقاخانهها و سنگابهای اصفهان، اصفهان، 1378 ش؛ دهمشگی، جلیل و علی جانزاده، جلوههای هنر در اصفهان، تهران، 1366 ش؛ رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملی اصفهان، تهران، 1352 ش؛ سپنتا، عبدالحسین، تاریخچۀ اوقاف اصفهان، اصفهان، 1346 ش؛ فقیه ایمانی، مهدی، تاریخ تشیع اصفهان: از دهۀ سوم قرن اول تا پایان قرن دهم، تهران، 1374 ش؛ قدسی، منوچهر، خوشنویسی در کتیبههای اصفهان، اصفهان، 1378 ش؛ قرآن کریم؛ مشکوٰتی، نصرتالله، فهرست اماکن تاریخی و بناهای باستانی ایران، تهران، 1349 ش؛ نیکزاد امیرحسینی، کریم، فهرست تاریخچۀ مصور ابنیۀ تاریخی اصفهان، اصفهان، 1335 ش؛ هنرفر، لطفالله، «فهرست کتیبههای تاریخی در آثار باستانی اصفهان»، ماهنامۀ معارف اسلامی، تهران، 1348 ش، شم 10؛ همو، گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان، اصفهان، 1350 ش؛ نیز:
Blake, S. P., Half the World: The Social Architecture of Safavid Isfahan, 1590-1722, Costa Mesa, 1999; Godard, A., Athār-é Īrān, Haarlem, 1937; Golombek. L. and D. Wilber, The Timurid Architecture of Iran and Turan, Princeton, 1988; The Splendour of Iran, Islamic Period, London, 2001; Varjāvand, P., «Darb-e Emām», Iranica, vol. VII.